معنی تهدید دروغین

حل جدول

لغت نامه دهخدا

دروغین

دروغین. [دُ] (ص نسبی) دروغی. کاذب. کاذبه. به دروغ: اشتهای دروغین، اشتهای کاذب. (یادداشت مرحوم دهخدا):
از ادب نبود به پیش شه مقال
خاصه خود لاف دروغین و محال.
مولوی.
صبح کاذب، و او را صبح دروغین گویند. (التفهیم). و رجوع به دروغی شود.


تهدید

تهدید. [ت َ] (ع مص) بیم کردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). تهدد. (اقرب الموارد). وعید کردن. (زوزنی). ترسانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات). نیک ترسانیدن. (آنندراج). بیم کردن. بیم دادن. ترسانیدن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || در پی یکدیگر گذاشتن گوسپندان را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || (اِ) تخویف و ترهیب و ترس دادگی و ترسانیدن. (ناظم الاطباء). با لفظ کردن و دادن و شنیدن مستعمل. (آنندراج):
که من قیصری را به فرمان شوم
بترسم ز تهدید و پیچان شوم.
فردوسی.
چنین گفت رستم به پولادوند
که تاچند این بیم و تهدید و بند.
فردوسی.
بهر تهدید سگدلان نفاق
شیر چرخش بر آستان بستند.
خاقانی.
ناله ٔ سرنا و تهدید دهل
چیزکی ماند بدان ناقور کل.
مولوی.
به تهدید اگر برکشد تیغ حکم
بمانند کروبیان صم و بکم.
سعدی (بوستان).
نوآموز را ذکر و تحسین و زه
ز توبیخ و تهدید استاد به.
سعدی (بوستان).
رجوع به ترکیبهای این کلمه شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

دروغین

جعلی، ساختگی، کاذب، مجعول،
(متضاد) راستین


تهدید

ارعاب، انذار، بیم، تخویف، ترعیب، وعید، ترساندن، بیم دادن

فرهنگ عمید

تهدید

ترساندن، بیم دادن، بیم عقوبت دادن،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تهدید

ترسانیدن، ترساندن

کلمات بیگانه به فارسی

تهدید

ترسانیدن

فارسی به عربی

تهدید

ابتزاز، انفجار، تحدید، خطر

فارسی به ایتالیایی

تهدید

minaccia

فرهنگ معین

تهدید

(تَ) [ع.] (مص م.) ترسانیدن، بیم دادن.

فارسی به انگلیسی

تهدید

Intimidation, Menace, Scowl, Threat

فرهنگ فارسی هوشیار

تهدید

بیم کردن، ترسانیدن

معادل ابجد

تهدید دروغین

1693

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری